تنهایی ...
رفته بودم سر حوض تا ببینم شاید، عکس تنهایی خود را در آب... آب در حوض نبود ماهیان می گفتند: هیچ تقصیر درختان نیست ظهر دم کرده تابستان بود پسر روشن آب، لب پاشویه نشست و عقاب خورشید، آمد اورا به هوا برد که برد
سلام به وبلاگ من خوش آمدیدامید وارم که از مطالب این وبلاگ خوشتون بیاد این وبلاگ رو به همه ی دوستان و اشنایان معرفی کنید (((نظریادتون نره))) خیلیییییییییییییییییییییییی دوستون دارم در ضمن مطالب این وبلاگ هر روز اپدیت میشود و مطالب جدیدتر و بهتری گذاشته میشود لطفا نظرتون رو درباره ی وبلاگ برام بذارین